شقایق مهدوی نیا عکاسی جوان از شهر مراغه که مسیر خود را با جسارت و پشتکار در دنیای تصویرسازی و روایتهای بصری دنبال میکند. در ادامهی پروژهی «زنان پیشرو» که با هدف معرفی بانوان اثرگذار در عرصههای هنری، فرهنگی و اجتماعی اجرا میشود، اینبار به سراغ شقایق مهدوی نیا رفتهایم؛ گفتوگوی پیشِرو، مروری است بر تجربهها، دغدغهها و نگاه او به عکاسی، آموزش و نقش زنان در خلق روایتهای تازه از جهان پیرامون. تا انتهای این گفتگوی جذاب با ما همراه شوید.
از مراغه تا نیشابور؛ آغاز مسیر یک عکاس
من شقایق مهدوی نیا هستم، اهل و ساکن مراغه و دانشآموختهی رشتهی عکاسی در مقطع کارشناسی از دانشگاه نیشابور. هرچند هنوز خودم را در جایگاهی نمیبینم که مصاحبهای رسمی با خبرگزاری انجام دهم، اما اگر هدف انتقال تجربه باشد، بسیار خوشحال خواهم شد که در خدمت شما باشم.
جرقهای از پشت دوربین پدر
علاقهمندی من به عکاسی به سالهای گذشته و تجربههای زیستهام بازمیگردد. از کودکی کنجکاو نگاه به اطراف بودم و از دیدن قابهای تصویری لذت میبردم. نقطهی شروع واقعی من، دیدن دوربین قدیمی پدرم بود؛ دوربینی که بعدها الهامبخش من شد تا مسیر هنریام را انتخاب کنم و وارد دنیای عکاسی شوم.
سه نمایشگاه و سه خاطره ماندگار
تقریباً همهی نمایشگاههایی که در آنها شرکت کردهام برایم حائز اهمیت بودهاند. نخستین نمایشگاه تجربهای پرهیجان بود، زیرا برای اولینبار با واکنش مستقیم مخاطبان روبهرو شدم. نمایشگاه دوم به من امکان تعامل بیشتر با دیگر هنرمندان را داد و در نمایشگاه سوم، بیش از پیش به درک هویت شخصیام در عکاسی پی بردم. هرکدام از این نمایشگاهها بخشی از مسیر رشد من بودند.
وقتی زمین و آسمان در یک قاب جمع شدند
فتوبوکم با عنوان «عکسی که داریم، عکسی که نداریم» دربارهی نقش تصویر و قدرت رسانهها در نشان دادن یا نادیده گرفتن بخشهایی از واقعیت است. در این پروژه، عکسهایی از حوادث تلخ و ماندگار ایران را انتخاب کرده و با تصاویری که تلسکوپ فضایی هابل در همان روز (با اختلاف سال نوری) از فضا ثبت کرده است،با حالت خاصی تلفیق کردم. این تلفیق برای من تلاشی برای نشان دادن فاصله بین زمین و آسمان، دیدن و ندیدن، واقعیت و غیاب و آنچه که در حافظه جمعی ما باقی میماند یا از آن عبور میکنیم، بود.
دیده شدن؛ انگیزهای برای ادامه مسیر
برگزیده شدن مجموعه عکسهایم در سالانههای عکس تجربهای ارزشمند و الهامبخش بود. این موفقیت اعتمادبهنفس مرا تقویت کرد و انگیزهام برای ادامه مسیر دوچندان شد. حس دیده شدن، اگر درست درک شود، میتواند نیرویی مثبت برای رشد هنرمند باشد.
از چالش تا تجربه؛ در دل نخستین سالانه نیشابور
شرکت در سالانهی عکس برای من پر از تجربههای ناب بود. حضور در بخش سیاستگذاری نخستین سالانه دانشگاه نیشابور، فرصتی بود تا از زاویهای متفاوت به فرآیند برگزاری، انتخاب آثار و تعامل با هنرمندان نگاه کنم. این تجربه به من یاد داد که عکاسی تنها خلق تصویر نیست، بلکه بخشی از یک فرایند گستردهی فکری و فرهنگی است.
کلاسهایی برای دیدن، نه فقط عکاسی
تدریس عکاسی در آموزشگاه تجربهای پویا و دوسویه برای من است. سعی میکنم به هنرجویان بیاموزم که عکاسی، پیش از هر چیز، تمرین دیدن است. همواره به آنها تأکید میکنم نگاهشان را تقویت کنند و از تقلید بپرهیزند. وقتی فرد جهان را متفاوت میبیند، خودبهخود به زبانی شخصی در عکاسی دست پیدا میکند.
میان انسان، زمان و حافظه
پروژههای شخصی من معمولاً حول محور انسان، زمان و حافظه شکل میگیرند و بیشتر از دل تجربههای روزمره و مشاهداتم از محیط الهام میگیرند. برای من مهم است که پروژههایم صادقانه و از دل دغدغههای شخصی بیرون آمده باشند.
داوری با نگاه به خلاقیت نسل جوان
تجربهی داوری بخش عکاسی جشنوارهی فرهنگیـهنری دانشآموزی مراغه برای من بسیار ارزشمند بوده است. در این دو سال شاهد استعدادهای ناب و خلاقیتهای تازهای بودهام که مرا شگفتزده کردهاند. این تجربه باعث شد بیش از پیش به نقش آموزش و پرورش در پرورش نگاه هنری نسل جوان باور پیدا کنم.
معیارهایی فراتر از تکنیک
در داوری آثار دانشآموزی، اصالت نگاه، خلاقیت و مفهوم اثر برایم اهمیت بیشتری از تکنیک صرف دارد. گاهی یک عکس ساده اما با ایدهای صادقانه، تأثیرگذارتر از تصویری پیچیده و تکنیکی است.
آینده روشن عکاسی در ایران
آیندهی عکاسی در ایران روشن، پویا و امیدوارکننده است. نسل جدید عکاسان جسور و تجربهگرا هستند و از ابزارهای نوین برای روایتهای تازه استفاده میکنند. اگر فضای نقد و گفتوگوی سازنده میان هنرمندان تقویت شود، جریان عکاسی ایران میتواند حضوری پررنگتر در سطح بینالمللی داشته باشد.
پروژههایی برای شناخت خود و جهان
در حال حاضر هنوز در مسیر شناخت و کشف خودم و سبکهایی که به آنها علاقه دارم هستم. چند پروژهی شخصی در دست دارم که بیشتر بر روایتهای اجتماعی و مستند تمرکز دارند و امیدوارم در آینده بتوانم آنها را در قالب نمایشگاه یا فتوبوک منتشر کنم.
پیامی برای عاشقان عکاسی
به جوانان و علاقهمندان به عکاسی میگویم که همیشه کنجکاو و پیگیر نگاه خود باشند. به جای مقایسه، بر مسیر شخصی خود تمرکز کنند و از شکستها نترسند. عکاسی، مانند زندگی، سفری بیپایان برای دیدن و درک کردن است.
جمعبندی
گفتوگو با شقایق مهدوی نیا یادآور این واقعیت است که عکاسی تنها ثبت تصویر نیست، بلکه نوعی اندیشیدن با نور و زمان است. او از تجربههای زیستهاش پلی ساخته تا مفاهیمی چون هویت، حافظه و انسان را بازخوانی کند و در مسیر آموزش و داوری نیز نگاه خود را با نسل تازهای از علاقهمندان به اشتراک بگذارد.
پروژهی «زنان پیشرو» با معرفی چهرههایی چون او، تلاشی است برای بازنمایی نقش زنان هنرمند در شکلدهی به روایت معاصر ایران؛ زنانی که با نگاهشان، نه فقط قابهای زیبا، بلکه معناهای تازهای از زندگی میآفرینند.
حضور بانوان کارآفرین و هنرمند در مراغه، جلوهای از همت و پشتکار زنان این دیار است. پیشتر نیز در مصاحبهای دیگر در این پست به معرفی یکی از بانوان توانمند این شهر پرداخته بودیم. امید است این گفتوگو نیز گامی در جهت معرفی هرچه بیشتر توانمندیهای بانوان مراغهای باشد.
به امید سربلندی و اعتلای بانوان سرزمین عزیزمان ایران




نظرات کاربران