هاله ایماندوست؛ روانشناس و رواندرمانگری که مسیرش از سازمان بهزیستی تا تأسیس مطب روانکاوی در مراغه رقم خورده است. هاله ایماندوست نمادی از پایداری، تخصصگرایی و جسارت در انتخاب مسیر حرفهای خاص است. او از معدود زنانی است که در حوزه روانکاوی، بهویژه در مناطق کمتر برخوردار، پای در مسیر پیچیده و طولانی رشد علمی و درمانی گذاشته و با ترکیبی از دانش آکادمیک، تجربه میدانی و شور انسانی،
راهی مستقل و اثرگذار شکل داده است. این گفتوگو، روایتی است از تلاش، تعهد و نگاه زنانهای که هم در حرفه و هم در زندگی، معنای پیشرو بودن را بازتعریف میکند.
پروژه «زنان پیشرو» تلاشی است برای بازنمایی روایت زنانی که در مسیر حرفهای و اجتماعی خود، نهتنها پیشرو بودهاند، بلکه این مسیر را برای دیگران نیز روشن کردهاند. زنانی که در سکوت ساختن و باوری ریشهدار به توانمندی خود و جامعه زنان، دیوارهای نادیدهگرفتهشدن را کنار زده و حضور مؤثرشان را در عرصه حرفهای تثبیت کردهاند. در این گفتوگوی دوستانه نیز همراه ما باشید.
مسیر تحصیلی و حرفهای
دکتر هاله ایماندوست، متولد دیماه ۱۳۶۱ در مراغه، دوره کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی را در دانشگاه تبریز و دکتری روانشناسی را در دانشگاه ارومیه به پایان رسانده است.
مسیر حرفهای ایشان از سال ۱۳۸۵ و با فعالیت در سازمان بهزیستی آذربایجان شرقی و مرکز اورژانس اجتماعی آغاز شد؛ دورهای که نخستین تجربههای میدانی و جدی او در مواجهه با چالشهای اجتماعی و روانی شکل گرفت.
از سال ۱۳۸۷، فعالیت درمان بالینی خود را در بخش خصوصی و سپس در مرکز مشاوره دانشگاه تبریز ادامه داد. در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ نیز همکاری با کمیته امداد استان همدان و تدریس در دانشگاههای پیام نور رزن و قروه بخشی از برنامه حرفهای وی بود.
در سال ۱۳۹۳، با اخذ مجوز از سازمان نظام روانشناسی، مطب شخصی خود را در مراغه تأسیس کرد و از ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲ نیز بهعنوان مدرس مدعو در گروه روانشناسی دانشگاه مراغه مشغول تدریس بوده است.
علاقهمندی به روانکاوی؛ از علوم انسانی تا عمق ناخودآگاه
علاقهام به علوم انسانی مسیر ورودم به دنیای روانشناسی را هموار کرد. هرچه بیشتر با این حوزه آشنا شدم، پی بردم که روانکاوی با فلسفه، هنر و ادبیات پیوندی عمیق دارد و فراتر از تحلیل فردی، دریچهای به تجربههای انسانی و معناهای زندگی میگشاید. همین پیوندها بود که مرا به پژوهش و آموزش جدی در روانکاوی سوق داد و مسیر حرفهای و علمیام را شکل داد.
تجربههای بالینی اثرگذار؛ نقطه آغاز از بهزیستی
انتخاب تنها یک تجربه برای برجسته کردن دشوار است، اما آغاز مسیر حرفهایام در سازمان بهزیستی نقشی بسیار تعیینکننده داشت. همکاری با متخصصان توانمند و مواجهه مستقیم با طیف وسیعی از مسائل روانی و اجتماعی، پایهای مستحکم برای شکلگیری مهارتها و تجربه بالینی من فراهم کرد و تجربهای ارزشمند در آغاز حرفهام بود.
چالشهای راهاندازی مطب در مراغه و ارتقای فرهنگ درمان
یکی از بزرگترین انگیزههای من، ارتقای فرهنگ رواندرمانی در مراغه بود؛ ایجاد فضایی که مردم به رواندرمانی بهعنوان راهکاری واقعی برای بهبود کیفیت زندگی نگاه کنند. این مسیر آسان نبود؛ چالشهای مالی و ضرورت آگاهیبخشی به جامعه، دو مانع اصلی بودند. با این حال، هر گام در این مسیر فرصتی بود تا مفهوم واقعی درمان روانشناختی را به جامعه معرفی کنم و نشان دهم که مراقبت از روان، همان قدر ارزشمند است که مراقبت از جسم.
روانکاوی؛ تفاوتها، عمق نگاه و فلسفه درمان
روانکاوی، در میان رویکردهای روانشناسی، دریچهای متفاوت به تجربههای انسانی میگشاید. تمرکز آن بر ریشههای ناخودآگاه و رنجهای درونی انسان است و فراتر از علائم ظاهری، به فهم عمیق تجربههای فردی میپردازد.
بهرهگیری از اصول روانکاوی در درمان فردی و زوجی
روانکاوی، فراتر از یک روش درمانی ساده، چارچوبی منسجم برای فهم عمیق مشکلات روانی فراهم میکند. در جلسات درمان فردی و زوجی، از این ساختار استفاده میکنم تا با نگاهی دقیق و مرحلهبهمرحله، ریشههای مسائل را کشف کرده و مسیر درمان را به شکلی هدفمند و حمایتکننده هدایت کنم. این رویکرد به مراجعان فرصت میدهد تا نه تنها با مشکلات خود مواجه شوند، بلکه توانایی درک و مدیریت تجربههای درونیشان را به دست آورند.
استانداردهای سختگیرانه آموزشی و سوپرویژن در روانکاوی
آموزش روانکاوی، فراتر از یک فرایند آموزشی ساده است و بر پایه سه رکن اصلی استوار است: تجربه درمان شخصی، دریافت سوپرویژن مداوم و آموزش تخصصی. فضای این مسیر سختگیرانه، با رعایت استانداردهای دقیق و موشکافانه و زیر نظر انستیتو روانکاوی که درمانگر عضو آن است (من عضو مرکز مطالعات روانکاوی تهران هستم) پیش می رود. این نظارت دقیق احتمال خطا را در روند تشخیص، صورتبندی کیس و مسیر درمانی کاهش می دهد و از مداخله مسائل فردی و درمانی درمانگر با مسائل مراجع، پیشگیری می کند.
پیوند تدریس دانشگاهی و تجربه بالینی
تدریس و کار بالینی هر دو حوزهای مستقل هستند، اما به شکلی مکمل یکدیگر عمل میکنند. تجربههای عملی در درمان، عمق و ملموس بودن مفاهیم را برای استاد فراهم میکند و این تجربهها به دانشجویان منتقل میشود تا یادگیری صرفاً تئوری نباشد، بلکه با واقعیتهای زندگی و تجربه انسانی نیز پیوند خورده باشد. به این ترتیب، آموزش و عمل بالینی در کنار هم، مسیر رشد و فهم عمیقتر روانشناسی را ممکن میسازند.
نقش انگیزه و علاقه در یادگیری روانکاوی
مهمترین راز موفقیت در مسیر روانکاوی، انگیزه درونی و اشتیاق واقعی به این رویکرد است. روانکاوی سفری عمیق و زمانبر است که نیازمند صبر، تعمق و رشد مداوم شخصی درمانگر میباشد. تنها کسانی که با علاقه قلبی و تعهد واقعی قدم در این مسیر میگذارند، میتوانند با پیچیدگیهای روان انسان روبهرو شوند و تجربهای غنی و تأثیرگذار از این رویکرد به دست آورند.
تجربه کار با زنان و اقلیتهای جنسیتی
برای یک درمانگر، شناخت تنوع هویتی و اجتماعی بیش از یک ضرورت حرفهای است؛ این آگاهی پنجرهای به درک عمیقتر انسانها میگشاید. مواجهه با گروههای مختلف، با پیشینهها، تجربهها و هویتهای متنوع، اهمیت نگاه همدلانه، جامع و انسانی به تفاوتهای فردی را پررنگتر میکند. هر تعامل فرصتی است برای یادگیری و رشد، و فرصتی است تا درمانگر با حساسیت و احترام، مسیر حمایت و همراهی با دیگران را به بهترین شکل ممکن هموار کند.
نقش تجربههای اولیه زندگی در سلامت روان
خانواده و رابطهای که فرد در سالهای اولیه زندگی با مراقبان خود برقرار میکند، پایه و زیربنای سلامت روان اوست. این روابط نه تنها تجربههای عاطفی و اجتماعی اولیه را شکل میدهند، بلکه تأثیر عمیقی بر نحوه درک خود، دیگران و جهان اطراف خواهند داشت. درک و توجه به این پیوندهای ابتدایی، برای هر درمانگری کلید فهم ریشههای روانی و خلق فرصتهای رشد و بهبود برای مراجعان است.
ضرورت حمایت اجتماعی و دسترسی به خدمات سلامت روان
دسترسی به خدمات سلامت روان، در کنار حمایتهای قانونی و اجتماعی، یکی از ستونهای اساسی ارتقای کیفیت زندگی زنان و اقلیتهای جنسیتی است. این دسترسی نه تنها زمینه توانمندسازی و رشد فردی را فراهم میکند، بلکه امکان تجربه زندگی با امنیت، اعتماد و احساس ارزشمندی را برای آنها ایجاد میکند. هر قدم در مسیر فراهم کردن حمایتهای جامع و دسترسپذیر، گامی مؤثر در جهت عدالت، برابری و رفاه اجتماعی است.
جایگاه رو به رشد روانکاوی در ایران
روانکاوی در ایران امروز در حال رشد و با استقبال عمومی روبهروست و توجه روزافزون جامعه و متخصصان به این رویکرد، فرصتهای آموزشی و پژوهشی ارزشمندی را ایجاد کرده است. مسیر یادگیری و تخصص در این حوزه، هرچند زمانبر و پرهزینه است، اما برای کسانی که با اشتیاق
و پشتکار واقعی پا در این راه میگذارند، دریچهای به عمق تجربه انسانی و فهم روان انسان میگشاید. هر گامی در این مسیر، نه تنها به توسعه حرفهای درمانگر میانجامد، بلکه به گسترش فرهنگ روانکاوی و ارتقای سلامت روان جامعه نیز کمک میکند.
برنامههای آینده؛ تمرکز بر روانکاوی و حوزه زنان
ادامه مسیر آموزش روانکاوی، همواره هدف اصلی من بوده و خواهد بود. در کنار این مسیر، تمرکز ویژهای نیز بر پژوهش و مداخلات تخصصی در حوزه زنان خواهم داشت، زیرا باور دارم توانمندسازی و ارتقای سلامت روان زنان، نه تنها زندگی فردی آنها را بهبود میبخشد، بلکه تاثیر گستردهای بر جامعه نیز دارد. این مسیر، فرصتی است برای ترکیب دانش، تجربه بالینی و تعهد اجتماعی، تا بتوانم تأثیری واقعی و پایدار در زندگی افرادی که با آنها کار میکنم، ایجاد کنم.
چالشهای مالی در مسیر تأسیس مطب
یکی از بزرگترین چالشهای آغاز مسیر حرفهای من، دشواریهای مالی بود. این مسیر پرپیچوخم هر لحظه نیازمند صبر، پشتکار و باور عمیق به هدف بود. با وجود همه سختیها، استمرار و تلاش مداوم باعث شد نه تنها این موانع پشت سر گذاشته شوند، بلکه تجربهای ارزشمند از مقاومت، انگیزه و تعهد به مسیر حرفهای برایم شکل گیرد. این تجربه به من آموخت که هر چالشی، اگر با اراده و امید همراه باشد، میتواند فرصتی برای رشد و قدرت گرفتن باشد.
پیوند شعر، هنر و روانکاوی
از کودکی علاقهام به ادبیات و هنر بخشی جداییناپذیر از زندگیام بوده است. برای من، هنر تنها یک فعالیت نیست؛ بلکه زیستن، تجربه کردن و خلق کردن است. ارتباط عمیق هنر با روانکاوی این تجربه را چند برابر میکند و لذت کار در هر دو حوزه را به شکل بینظیری افزایش میدهد، چرا که همزمان با درک عمیق روان انسان، فرصت بیان خلاقانه احساسات و اندیشهها را نیز فراهم میآورد.
نگاهی به انتشار آثار ادبی
در حال حاضر برنامهای برای انتشار مجموعه اشعارم ندارم. با این حال، هر زمان که آثارم از نظر حجم و محتوا به بلوغ لازم برسند، این گام را خواهم برداشت.
کتاب و تأثیر؛ انتخابی وابسته به فرد
با توجه به تفاوتهای فردی و ویژگیهای روانی هر شخص، معرفی یک کتاب بهعنوان اثرگذارترین اثر برای همه امکانپذیر نیست. هر فرد از تجربه ادبی خاص خود تأثیر میپذیرد و هر اثر، بسته به نگاه و زندگی خواننده، میتواند معنا و الهام متفاوتی ایجاد کند. این تنوع تجربهها، زیبایی و قدرت ادبیات را بیش از پیش آشکار میکند.
کلام آخر
مسیر حرفهای و انسانی دکتر هاله ایماندوست، نمونهای روشن از پایداری، تعهد و جسارت در انتخاب مسیر است. او نشان داده است که پیشرو بودن تنها دستیابی به جایگاه علمی و حرفهای نیست؛ بلکه توانایی ترکیب دانش، تجربه بالینی، آموزش مداوم و نگرشی انسانی و همدلانه برای حمایت از دیگران است.
حضور فعال او در حوزه روانکاوی، حمایت از زنان و اقلیتهای جنسیتی، و تلاش برای ارتقای فرهنگ رواندرمانی در مناطقی کمتر برخوردار، گواهی است بر اثرگذاری واقعی و پایدار یک فرد که مسیر خود را با باور و اشتیاق شکل داده است.
این روایت، الهامبخش تمام کسانی است که میخواهند با صبر، پشتکار و اشتیاق، نهتنها در حرفه خود موفق باشند، بلکه فضایی بسازند که دیگران نیز در آن رشد کنند و مسیر خود را روشن ببینند. دکتر ایماندوست به ما یادآوری میکند که توانمندسازی دیگران و کشف عمق روان انسان، همواره ارزشمندترین دستاورد مسیر حرفهای و انسانی ما خواهد بود.
با سپاس از دکتر ایماندوست عزیز بخاطر وقتی که در اختیار ما قرار دادند تا گفتگویی دوستانه با هم داشته باشیم.
با آرزوی سربلندی و اعتلای تمام بانوان سرزمین عزیزمان ایران




نظرات کاربران