پایگاه خبری هامپوئیل
0

قبض‌های سنگین‌تر، اقتصاد خانوار تحت فشار؛ علت چیست؟

قبض‌های سنگین‌تر، اقتصاد خانوار تحت فشار؛ علت چیست؟
بازدید 49

افزایش هزینه‌های انرژی در خانوارها تنها به گرانی حامل‌های انرژی مربوط نمی‌شود، بلکه ریشه‌ای عمیق‌تر در ناترازی نظام انرژی و سیاست‌های ناکارآمد مصرف دارد.

به گزارش  پایگاه خبری هامپوئیل به نقل از خبرنگار مهر، با وجود ثبات ظاهری تعرفه‌های برق و گاز، قبض‌های انرژی سال‌به‌سال سنگین‌تر می‌شوند. دلیل این وضعیت را باید در ضعف راهبردهای مدیریت مصرف، هدررفت گسترده منابع، و بی‌توجهی به تراز انرژی جست‌وجو کرد.

بار ناترازی بر دوش خانواده‌ها

زمانی که کشور با کسری در تراز انرژی مواجه می‌شود، دولت ناچار است بخشی از هزینه‌ها را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به مردم منتقل کند. این فشار می‌تواند در قالب افزایش تدریجی تعرفه‌ها، کاهش کیفیت خدمات، حذف تدریجی یارانه‌ها، یا محدود شدن طرح‌های حمایتی خود را نشان دهد.

فریبا مرادی، کارشناس اقتصاد انرژی، توضیح می‌دهد: ناترازی انرژی به معنای فشار مضاعف بر خانوارهاست. حتی اگر قیمت‌ها در ظاهر تغییر نکند، پیامدهایی مانند کسری بودجه، کاهش سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، و افت کیفیت خدمات انرژی، در نهایت همه را متأثر خواهد کرد.

به گفته این کارشناس، راه برون‌رفت از این چرخه، اصلاح ساختار مصرف، واقعی‌سازی قیمت‌ها همراه با حمایت از دهک‌های آسیب‌پذیر، و سرمایه‌گذاری در تولید و بهره‌وری انرژی است.

گرفتاری در چرخه ناترازی؛ از فرسودگی زیرساخت تا فشار اقتصادی بر خانوار

ناترازی در بخش انرژی، تنها یک مسأله فنی یا بودجه‌ای نیست؛ بلکه زنجیره‌ای از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی را به‌دنبال دارد که مستقیماً کیفیت زندگی خانوارها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

فریبا مرادی، کارشناس اقتصاد انرژی، با اشاره به این زنجیره می‌گوید: زمانی که منابع کافی برای توسعه زیرساخت‌هایی مانند نیروگاه‌ها یا شبکه گاز فراهم نباشد، اولین نشانه‌های آن به‌صورت خاموشی‌های پراکنده یا افت فشار در شبکه ظاهر می‌شود. اما این فقط آغاز ماجراست.

به گفته مرادی، در مرحله بعد، فرسودگی تجهیزات و افزایش اتلاف انرژی، هزینه تولید را بالا می‌برد و این افزایش در نهایت به مصرف‌کنندگان منتقل می‌شود. او تأکید می‌کند: دولت‌ها معمولاً برای جلوگیری از واکنش‌های عمومی، این فشار را به‌تدریج و با وقفه زمانی به خانوارها منتقل می‌کنند، اما واقعیت این است که نمی‌توان اثرات ناترازی را برای همیشه پنهان کرد.

یارانه انرژی؛ حمایتی که به ضد خود تبدیل می‌شود

مرادی با اشاره به سیاست‌های حمایتی دولت در قالب پرداخت یارانه، آن را تیغی دولبه توصیف می‌کند: دولت در سال‌های گذشته با اختصاص یارانه‌های سنگین تلاش کرده است تا اثرات گرانی انرژی را برای خانوارها مهار کند، اما این راه‌حل کوتاه‌مدت، در بلندمدت موجب تشدید مصرف، اتلاف منابع، و بدتر شدن تراز انرژی شده است.

او اضافه می‌کند: یارانه‌های پنهان باعث می‌شوند مصرف‌کننده بدون درک واقعی از ارزش انرژی، الگوی مصرف غیراصولی در پیش بگیرد. این روند نه‌تنها به پایداری شبکه آسیب می‌زند، بلکه در نهایت منجر به کاهش توان دولت برای ارائه حمایت‌های موثر می‌شود.

مرادی هشدار می‌دهد که ادامه این روند به کاهش تدریجی سبد حمایتی دولت منجر می‌شود و در نهایت، خانوارها باید سهم بیشتری از درآمد خود را صرف تامین انرژی کنند. این همان نقطه‌ای است که ناترازی انرژی، مستقیماً به تهدیدی برای معیشت خانوار تبدیل می‌شود.

نقش خاموشی و افت کیفیت خدمات انرژی در تضعیف امنیت اقتصادی خانوار

قطعی‌های مکرر برق و اختلال در شبکه گاز، صرفاً یک نارضایتی عمومی یا اختلال فنی نیستند؛ این مشکلات، پیامدهای اقتصادی مستقیمی برای خانواده‌ها به همراه دارند که اغلب نادیده گرفته می‌شوند.

فریبا مرادی، کارشناس اقتصاد انرژی، در این باره توضیح می‌دهد: خاموشی‌های مکرر یا افت فشار گاز، آسیب‌هایی فراتر از اختلال در زندگی روزمره ایجاد می‌کند. از فساد مواد غذایی در یخچال گرفته تا سوختن وسایل برقی بر اثر نوسان ولتاژ و هزینه‌های جایگزینی مانند تهیه بخاری برقی یا ژنراتور در زمان قطع برق، همگی مستقیماً بر بودجه خانوار فشار وارد می‌کنند.

مصرف بی‌رویه؛ رفاه کاذب، فشار واقعی

مرادی ادامه می‌دهد: در ذهن بسیاری از شهروندان، مصرف بیشتر انرژی با رفاه بیشتر گره خورده، در حالی‌که این نوع مصرف بی‌هدف، به‌مرور باعث افزایش هزینه‌های ملی، کسری تراز انرژی و در نهایت کاهش قدرت خرید مردم می‌شود.

او با اشاره به آمار جهانی خاطرنشان می‌کند: ایران یکی از بالاترین شدت‌های مصرف انرژی را در منطقه دارد، اما این مصرف بالا به رفاه واقعی منجر نشده است. این یعنی انرژی ارزان، بدون فرهنگ مصرف درست، نه‌تنها کمکی به کیفیت زندگی نمی‌کند، بلکه آن را فرسایش می‌دهد.

مرادی تأکید می‌کند راهکارهای فنی به‌تنهایی کافی نیستند: تا زمانی که آگاهی عمومی نسبت به ارزش انرژی، ضرورت تراز، و محدودیت منابع افزایش نیابد، حتی سیاست‌های قیمتی و یارانه‌ای نیز اثربخشی محدودی خواهند داشت.

او در پایان می‌گوید: هوشمندسازی تعرفه‌ها، هدفمند کردن یارانه‌ها، و ایجاد مشوق‌های واقعی برای کاهش مصرف، سه محور کلیدی برای بازگرداندن توازن به نظام انرژی و کاستن از فشار اقتصادی بر دوش خانواده‌هاست.

مسیر برون‌رفت از ناترازی انرژی؛ راهکارهایی برای دولت و نقش شهروندان

کارشناسان حوزه انرژی معتقدند برون‌رفت از بحران ناترازی، نیازمند یک بسته سیاستی چند‌وجهی است؛ راهکاری که هم دولت و هم شهروندان باید در تحقق آن نقش‌آفرین باشند. این راه‌حل ترکیبی از اصلاح ساختار قیمت‌گذاری، فرهنگ‌سازی در مصرف، توسعه زیرساخت‌های انرژی و استفاده از فناوری‌های نوین برای مدیریت و صرفه‌جویی در مصرف است.

دولت‌ها باید با بازنگری در سیاست‌های حمایتی، مسیر را برای هدفمند‌سازی یارانه‌ها و تشویق به مصرف منطقی هموار کنند. از سوی دیگر، سرمایه‌گذاری در شبکه‌های هوشمند، بهینه‌سازی نیروگاه‌ها و تسهیل دسترسی مردم به تجهیزات کم‌مصرف از جمله اقداماتی است که می‌تواند به بازسازی تراز انرژی کمک کند.

اما مسئولیت تنها بر دوش دولت نیست. شهروندان نیز با اصلاح الگوی مصرف و استفاده از ابزارهای مدیریت هوشمند انرژی، می‌توانند نقش مؤثری در کاهش هدررفت منابع و تقویت تراز انرژی ایفا کنند. استفاده صحیح از وسایل گرمایشی و سرمایشی، بهره‌گیری از عایق‌بندی مناسب ساختمان‌ها و توجه به ساعات پیک مصرف، گام‌هایی کوچک اما مؤثر در این مسیر هستند.

واقعیت این است که بدون رسیدن به توازن در عرضه و تقاضای انرژی، هیچ سیاست حمایتی یا یارانه‌ای به‌تنهایی نمی‌تواند باری از دوش خانواده‌ها بردارد. نگاهی استراتژیک و آینده‌نگر به مقوله انرژی، نه‌تنها ضامن پایداری شبکه تأمین، بلکه کلید امنیت اقتصادی خانوارها در سال‌های پیش‌رو خواهد بود.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاهده بیشتر