پایگاه خبری هامپوئیل
0

تجربه‌های کودکی، مغز را بازطراحی می‌کنند تا بزرگسالی

تجربه‌های کودکی، مغز را بازطراحی می‌کنند تا بزرگسالی
بازدید 16

پژوهشگران مرکز پزشکی Mass General Brigham تجربه‌های دشوار دوران کودکی را با کاهش کیفیت و کمیت مسیرهای ارتباطی ماده سفید در سراسر مغز نوجوانان مرتبط دانسته‌اند. این کاهش در ارتباطات مغزی با عملکرد پایین‌تر در وظایف شناختی نیز همراه است. با این حال، برخی عوامل تاب‌آوری اجتماعی مانند انسجام محله و فرزندپروری مثبت ممکن است اثر محافظتی داشته باشند.

نتایج این پژوهش در نشریه Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

ماده سفید مغز به‌عنوان شاهراه‌های ارتباطی عمل می‌کند که امکان عملکرد صحیح شبکه‌های مغزی را برای انجام فعالیت‌های شناختی و رفتاری فراهم می‌سازد. این ساختارها در طول دوران کودکی رشد می‌کنند و تجربه‌های کودکی می‌توانند تفاوت‌های فردی در چگونگی بلوغ ماده سفید را شکل دهند.

نویسنده اصلی مقاله، سوفیا کاروزا (Sofia Carozza)، دکترای تخصصی، و نویسنده ارشد، دکتر عمار دَند (Amar Dhand)، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان Brigham and Women’s، قصد داشتند بفهمند این فرایند چه نقشی در عملکرد شناختی نوجوانان ایفا می‌کند.

«جنبه‌هایی از ماده سفید که با محیط زندگی اولیه ما ارتباط دارند، بسیار گسترده‌تر از آن چیزی هستند که پیش‌تر تصور می‌کردیم. به‌جای اینکه فقط یکی دو مسیر خاص مغزی درگیر باشند که برای شناخت اهمیت دارند، کل مغز با سختی‌هایی که فرد ممکن است در اوایل زندگی تجربه کند، مرتبط است.» — کاروزا

تیم تحقیقاتی داده‌های مربوط به ۹٬۰۸۲ کودک (تقریباً نیمی از آن‌ها دختر و میانگین سنی ۹.۵ سال) را بررسی کرد. این داده‌ها از مطالعه “رشد شناختی و مغزی در نوجوانان” (ABCD) به‌دست آمده‌اند که در ۲۱ مرکز در سراسر ایالات متحده انجام شده و اطلاعاتی درباره فعالیت و ساختار مغز، توانایی‌های شناختی، محیط زندگی، خلق‌وخو و سلامت روان جمع‌آوری کرده است.

پژوهشگران چندین دسته از عوامل محیطی دوران اولیه زندگی را بررسی کردند، از جمله عوامل خطر دوران پیش از تولد، سختی‌های بین‌فردی، فقر اقتصادی در خانه، ناملایمات محیطی در محله، و عوامل تاب‌آوری اجتماعی.

کاروزا و دَند از تصویربرداری پخششی مغز (diffusion imaging) برای اندازه‌گیری ناهمسانگردی کسری (FA) — روشی برای برآورد سلامت و انسجام اتصالات ماده سفید — و شمار مسیرهای عصبی (streamline count) — معیاری برای سنجش قدرت این ارتباطات — استفاده کردند.

سپس، آن‌ها با بهره‌گیری از یک مدل محاسباتی، بررسی کردند که چگونه این ویژگی‌های ماده سفید با هم‌زمان با عوامل محیطی دوران کودکی و توانایی‌های شناختی فعلی مانند مهارت‌های زبانی و محاسبات ذهنی مرتبط‌اند.

تحلیل آن‌ها تفاوت‌های گسترده‌ای را در اتصالات ماده سفید در سراسر مغز، بسته به محیط زندگی اولیه کودکان نشان داد.

به‌ویژه، پژوهشگران کیفیت پایین‌تر اتصالات ماده سفید را در بخش‌هایی از مغز که با محاسبات ذهنی و درک زبان ارتباط دارند، مشاهده کردند. این تفاوت‌ها در ماده سفید بخشی از رابطه میان تجربه‌های ناخوشایند دوران کودکی و عملکرد شناختی پایین‌تر در نوجوانی را توضیح می‌دهد.

کاروزا می‌گوید:
«ما همگی در دل یک محیط زندگی می‌کنیم، و ویژگی‌های آن محیط—مثل روابط انسانی، زندگی در خانه، شرایط محله یا وضعیت مادی—می‌توانند بر رشد مغز و بدن ما اثر بگذارند و در نهایت بر آنچه می‌توانیم با آن‌ها انجام دهیم تأثیر بگذارند.»

«ما باید تلاش کنیم تا افراد بیشتری از آن نوع زندگی خانوادگی پایدار و سالمی برخوردار باشند که مغز انتظارش را دارد—به‌ویژه در دوران کودکی.»

پژوهشگران تأکید می‌کنند که مطالعه آن‌ها بر پایه داده‌های مشاهده‌ای است، بنابراین نمی‌توانند نتیجه‌گیری‌های قطعی در مورد رابطه علت و معلولی ارائه دهند. همچنین، تصویربرداری از مغز تنها در یک بازه زمانی انجام شده، که صرفاً یک نمای لحظه‌ای از وضعیت مغز فراهم می‌کند و امکان ردیابی تغییرات در طول زمان را نمی‌دهد.

برای ایجاد ارتباط قوی‌تر و قطعی‌تر میان سختی‌های دوران کودکی و عملکرد شناختی، انجام مطالعات آینده‌نگر—که کودکان را در طول زمان دنبال کرده و چندین بار از مغز آن‌ها تصویربرداری کنند—ضروری است.

لینک منبع خبر : medicalxpress

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاهده بیشتر